دموکراسی واثرات آن بخصوص درافغانستان
عبدالو کیل کوچی عبدالو کیل کوچی

 موضوعی که بشر از همان آغاز پیدایش به آن سر وکار دارد ، به آن نیاز دارد وبقول معروف شرط اساسی زندگی را تشکیل میدهد درطبیعتی که بشر دیده می گشاید، زمین بستر اصلی آن را تشکیل می دهد . واین کره خاکی است که همواره نصف آن باسیاهی ونیمه دیگر آن با سفیدی همراه بوده است .ودر فضای آن دوعنصر متضادیکه همدیگر خود را نفی میکنند وبدور همدیگر می تنند . دو دشمن آشتی نا پذیری که از بدو پیدایش خود تا بحال باهم می جنگند وهمواره یکدیگر خود را جاروب میکنند ولی ازهمدیگرجدایی ندارند .به همین تر تیب دموکراسی  واستبداد مفاهیم متضاد وپیچیده  . واما دموکراسی ،  چیزی که گروهی از انسانها برای حفظش وگروهی برای حصولش تلاش ومبارزه میکنند.این چه اعجوبه ایست که در یک گوشه دنیا با رنگ سرخ ودر جای دیگری بارنگ سیاه ودر مناطقی با رنگ سبز وجایی هم بشکل سیاه وسفید آزین بند امیال انسانی میگردد ، مستبد ومستضعف او را از آن خود دانسته گرو هی زیر نامش می کشند وگروهای بنامش کشته میشوند .انسانها برای بدست آوردن آزادی ودمو کراسی با انواع چالش ها و پرابلم ها رو برو بوده ، ظلم ها وستمگری های بیشماری را توام با قربانی های فرا وان متحمل گردیده اند ودر مسیر تحولات وانکشافات گوناگون دوره ها ،و کمون ها ،قرون وسالیان متمادی را پشت سر گذاشته  با پرداختن هزینه های گران، راه خود را از یک بربریت مطلق به  قله های روشن باز کرده اند و درین میان با طبیعت جنگیدند با وحشت جنگیدند ، با هجوم وچپاول وغارت ونیرنگ تعصبات وطلسمات هزیان گونهء شعبده بازان تاریخ وتحمیق کننده گان ، صحنه سازان ،افسانه سرایان ، شکل وشمایل سازان جنگیدند تا درپرتو خورشید آزادی ودموکراسی با عبوراز چاله های یخبندان وانجماد فکری در گوشه های جهان اساس تمدن را گذاشتند.

اما حرف بر سر این است که چرا انسان بدور این حقیقت پیچیده می پیچد ،هزینه می پردازد قربانی می دهد کدام عناصراست که مبرمیت آن را رقم می زند ؟ آیااین هدف است یا وسیله ویا هردو ؟ بگواهی تاریخ 514 سال پیش از میلاد مسیح دمو کراسی در آتن متولد شد این طبعی ترین شکل اداره دولت برای نسلها محسوب گردیده است، بشرط آنکه بدرستی اعمال شود ولگد مال نگردد .ارسطو در اثر خود( سیاست  ) در دموکراسی بفرمانروایی فقرا اشاره کرده  بدلیل کثرت شان در جامعه وبه دلیل آنکه اراده اکثریت در حکم قانون است ودر جایی به حاکمیت شهر وندان تاکید واشاراتی هم داشته است .اکثر علما ودانشمندان دموکراسی را حکومت مردم ،انتخاب مردم وفرصت برای قضاوت مردم می دانند که با اصول وروش آزادی ها از جمله آزادی بیان ،دفاع از انسان ، تبعیت اقلیت از اکثریت ،حکومت اکثریت ، انتخاب آزاد مستقیم وسری وغیر مستقیم ،مشارکت در سر نوشت مردم در تصامیم مهم ،حفظ حقوق فردی ،آزادی عقاید بدون هیچگونه تعصبات ،حکومت قانون ومشارکت  مردم در امور سیاسی ،اجتماعی ،اقتصادی وفرهنگی ،رفاه همگانی ومردم سالاری مطابقت داشته باشد.

  بقول معروف دموکراسی تعاریف پیچیده ای دارد که انعکاس دهنده نگرش بیان کننده آن میباشد . با توجه به مدارک علمی واکادمیک و با استناد قول بزرگان ، متفق الرای ترین تعریف دموکراسی حاکمیت خلق ، قدرت مردمی ،برسمیت شناختن آزادی ،حقوق مساوی افراد وشهر وندان است در واقع هر دمو کراسی به مثابه شکلی از ساز مان سیاسی اجتماعی ودر تحلیل آخرین آن به شیوه تولید معین تعلق داشته وخدمت می کند .وتو سط آن تعین میشود مضمون وشکل دموکراسی در مسیر تکامل تاریخ وابسته به فرماسیون های اجتماعی ،اقتصادی مربوط به آن میباشد .

درین جا سوال پیش می آید که آیا

ـــ  دمو کراسی حکومت مردم است ؟

ــــ آیا دمو کراسی حکومت نماینده گان مردم است ؟

ــــ یا دمو کراسی قضاوت مردم است ؟

اگر بگوییم که دموکراسی حکومت مردم است بدلیل اینکه مردم حکومت را انتخاب میکنند ویا در دولت وحکومت مشارکت دارند .مگر تجارب نشاندهنده ء آنست که مردم پس از انتخابات در تصمیم گیری های بزرگ حکومت ومسایل اجرایی چندان رولی ندارند .پس دمو کراسی حکومت آنطوریکه دلخواه مردم است نبوده بلکه حکومت نماینده گان بخشی از مردم میباشد .آنهم نه حکومت نمایندگان همه مردم . با آنکه آنرا حکومت قانون گویند واما این حکومت بدون قضاوت مردم دموکراتیک شده نمیتواند .زیرا سیاست اکثریت قبل از انتخاب وبعد از انتخاب از ماهی تا به ماه فرق می کند .البته این قضاوت مردم است که رد حکومات ونماینده گان ویا تایید دو باره آنرا در حاکمیت رقم می زند .این قضاوت مردم است که در کلیه عرصه ها بیانگر معنا وحقیقت دموکراسی میباشد .

کانت به این با ور است که همه اشیا دارای قیمت هستند واین تنها انسان است که دارای حرمت ومنزلت است .یکی دیگر از اصول اساسی دموکراسی به مثابه فلسفه اصل برابری است . انسانها به حکم انسانیت ودر برابر قانون با هم برابر اند که مبرا از تاثیرتعصبات وبرتری جویی دارای حقوق مساوی میباشند .واصل دیگر در دموکراسی آزادی است وبه مثابه امری سیاسی شامل آموزه هاییست که بیشتر با معنای مرسوم وجاری از دموکراسی ساز گار است که بر میگردد به اصل رضایت واکثریت که عمده ترین مبانی واصول آن آزادی بیان ،مطبوعات وتجمعات ، انتخابات ،قانونیت ،مشارکت میباشد ونیاز مند تربیت وآموزش سیاسی شهر وندان به منظور ایجاد فضایل مدنی در ایشان است .

واما در کشور ما دموکراسی  پس از قرن ها وسالهای متمادی با عبور از کوره راهای خما پیچ استبداد خشن قرن 19 سر خود را به مشکل بالای شانه های خود نگهداشته به دهلیز های اول دهه سی ام قرن بیستم راه گشود که بار مسئولیت بیشتر آن را بقایای مشروطیت اول وجوانان افغان بدوش کشیدند ودر وجود نهضت امانی نهال دموکراسی داشت بار ور گردد که از بد روز گار آماج تو فان های شدید داخلی ودسایس خارجی گردید .پس از یک دوره رکود مرکبار سیاسی واختناق ، این بار دموکراسی بیمار گونه بکوشش روشنفکران از محدوده معارف وپارالمان وارد صحنه سیاسی مملکت گردید .که بالاثر آن پنج  حکومت با پنج طومار سیاه ضد ملی وضد دموکراتیک شان به زباله دان تاریخ  سپرده شدند .ولی آیا تحول 26 سرطان 1352 به سردمداری یکی از سر داران گرم چهره خاندان شاهی که منجر به تبدیل نظام سلطنتی به جمهوریت گردید به دموکراسی حیات تازه بخیشد ؟آیا این گونه نظام خصلتا سرداری برغم گرایشات زود گذرش همانند خلف خود سردار شامحمود با هدایت از بالا رنج های مردم را کاهش داد و یا رنج های بیکران مردم را ناسورترگردانید .میگویند که حق داده نمیشود بلکه حق گرفته میشود .واضحست که خصلت خود کامه گی رژیم ،تمرکز قدرت ،عدم انتخابات ، نبود پارالمان ،بیکفایتی دولت ،ضعف مدیریت ،اختناق مطبوعات ، تحمیل تعصبات رشوه وعدم مشارکت عمومی مردم در ساختار های دولتی وسیاسی رشد ناسیونالیزم محلی دست وپای دموکراسی را با زنجیر استبداد محافظه کاران بست . تا آنکه مردم در جستجوی مسیر ومجرای دیگری برآمده و دموکراسی را در وجود نظام ایجاد شده از رویداد ثور به تجربه گرفتند .ح د خ ا مطابق به اهداف والای انسانی وخدمت به مردم در رابطه به دموکراسی ،حقوق و آزادی های مردم موضیع گیری ثابت داشت .بر پایی حکومت مردم ،عدالت اجتماعی ، رفاه همگانی ،ترقی مملکت ، دفاع از حقوق و آزادی های انسان ،همزیستی مسالمت آمیز ،احترام به حاکمیت قانون ،رشد وترقی جامعه ،مبارزه بر علیه استثمار بیعدالتی استبداد بیسوادی عقب ماندگی فساد تبعیض ، جنگ وخشونت شامل اهداف اساسی  وپروگرام های تاخیر ناپذیر وظایف انقلابی دولت دموکراتیک افغانستان بود . با آنکه این دموکراسی برای اکثریت بود ولی آیا بدست اکثریت بود ؟ هرچه که بود بار دیگردست خوش تحولات دیگری گردید .تحولاتیکه با شمارش معکوس راه خود را می پیمود .

ودر زمان دیگری میخ هایی بیشتری بر تابوت آن کوبیده شد . اخیرامردم صبوروناصبور افغانستان صدای افسرده دموکراسی را از آن سوی اقیانوس ها  از تالارهای کنفرانس بن شنیدند که شکل وشمایل آن بدست اداره موقت وانتقالی تا به کابل رسید .مزید بر آن با آمدن نیرو های خارجی در جنگ با تروریزم وسرآزیر شدن کمک های فراوان اقتصادی جامعه جهانی  در افغانستان برای مردم امید نسبی را بوجود آورد ولی با این همه امکانات  کارکرد های دولت چون راه اندازی انتخابات پارالمانی وریاست جمهوری تصویب قانون اساسی ، باز سازی قسمی معارف ومطبوعات ،برپایی شعار شایسته سالاری در ساختاردولت وباز سازی قسمی کشورآیا نهال دموکراسی را عملا بار ور ساخت ؟  آیا وضع امنیتی بهبود یافته است ؟حقوق زنان اعاده کردیده است وحقوق شهروندی را تضمین نموده اند ؟ دست ظالمان از گلوی مستضعفان کوتاه شده است؟ بروکراسی فاسد را از میان برداشته به رشوه وبیعدالتی وقانون شکنی خاتمه بخیشده فقرومرض وبیکاری را از میان برداشته اند  .گذشته از آن آیا توده ها می توانند حق خود را آزادانه بخواهند . آیا انتخابات ریاست جمهوری وپارالمان بر بنیاد دموکراسی استوار بود ه است؟ آیا دولت از فرصت های مناسب موجود توانسته است که برای قطع جنگ وخونریزی ونا امنی بخاطر تامین صلح وآشتی استفاده برد . آیا موضوع امنیت داخلی برغم کمک های ناتو شکل گرفته است ؟در مسایل صلح و آشتی آیا اشخاص وافراد صلخواه مسئولیت پذیر قرار دارد؟ مشارکت مردم در ساختار قدرت عملیست ؟در سیاست خارجی مسایل مشکلات با همسایه گان وجهان روبه بهبود است ؟این عوامل وصدها عوامل دیگر که اجزا وارکان دموکراسی رادر کشور تشکیل میدهند با چنین شیوه مدیریت چگونه بتوان به دموکراسی باور مند وامید وار بود ؟این پرسشهاییست که از لحاظ تاریخی مردم افغانستان و درپیشآپیش آنان روشنفکران ترقی خواه وعدالت پسند ،داد خواهان وطنپرستان واقعی ومتعهد ورسالتمند ،از خود گذر وفدا کار وفرزندان راستین کشور با وحدت وهمبستگی کامل ،با مبارزه وهوشیاری لازم پاسخ به آن  را ارایه خواهند کرد .

 


June 15th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات